جدول جو
جدول جو

معنی تعهد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تعهد کردن
((~. کَ دَ))
به عهده گرفتن، نگاهداری، تیمار داشتن
تصویری از تعهد کردن
تصویر تعهد کردن
فرهنگ فارسی معین
تعهد کردن
Pledge
تصویری از تعهد کردن
تصویر تعهد کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تعهد کردن
обещать
دیکشنری فارسی به روسی
تعهد کردن
versprechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تعهد کردن
клястися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تعهد کردن
obiecać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تعهد کردن
承诺
دیکشنری فارسی به چینی
تعهد کردن
prometer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تعهد کردن
promettere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تعهد کردن
prometer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تعهد کردن
promettre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تعهد کردن
beloven
دیکشنری فارسی به هلندی
تعهد کردن
สัญญา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تعهد کردن
berjanji
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تعهد کردن
عاهد
دیکشنری فارسی به عربی
تعهد کردن
प्रतिज्ञा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تعهد کردن
להישבע
دیکشنری فارسی به عبری
تعهد کردن
誓う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تعهد کردن
맹세하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تعهد کردن
yemin etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تعهد کردن
ahidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تعهد کردن
প্রতিজ্ঞা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تعهد کردن
عہد کرنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعهدکردن
تصویر تعهدکردن
بگردن گرفتن کاری را، تیمار داشتن نگاه داشتن، عهد بستن پیمان بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عهد کردن
تصویر عهد کردن
شرط کردن، پذیرفتن کاری یا شرطی، پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عهد کردن
تصویر عهد کردن
پتیستادن پیمان کردن پیمان کردن شرط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعید کردن
تصویر بعید کردن
روانه کردن، پنهان شدن روانه کردن، خود را غایب کردن پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعده کردن
تصویر وعده کردن
پیمان بستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تشدد کردن
تصویر تشدد کردن
سختی کردن تندی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدی کردن
تصویر تعدی کردن
چخیدن ستم کردن تجاوز کردن دست اندازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شگفتیدن شگفتن چو افراسیابش به هامون بدید - شگفتید از آن کودک نو رسید (شاهنامه) حیرت کردن شگفت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلد کردن
تصویر تقلد کردن
بعهده گرفتن بگردن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعرض کردن
تصویر تعرض کردن
مخالفت و ممانعت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقل کردن
تصویر تعقل کردن
اندیشیدن اندیشه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعفن کردن
تصویر تعفن کردن
گندیده شدن و بوی گند کردن
فرهنگ لغت هوشیار